خطاهای قبل از معامله – خطاهای رایج معامله گری (بخش اول)
خطاهای قبل از معامله
مقدمه
بازارهای مالی بسیار گسترده، متنوع و هیجان انگیز هستند و آغوششان به روی همه معامله گران ماجراجو باز است. اما باید هوشیارانه مراقب زرق و برق، هیجان و وسوسههای آن هم بود. برای اینکه بتوانید با چشم باز و آگاهانه در بازارهای مالی فعالیت کنید، به سود برسید و موفق باشید؛ لازم است پیش از هر چیز نسبت به مسیری که پیش رویتان است، خطراتی که ممکن است با آن مواجه شوید، اشتباهاتی که مرتکب شوید؛ شناخت داشته باشید.
انسان از خطا و اشتباه مصون نیست. اگر این عدم مصونیت را در کنار ذات عدم قطعیت و البته وسوسه انگیز بازارهای مالی قرار دهیم، احتمال رخ دادن خطا و اشتباه افزایش مییابد. با این وجود نباید ترس از اشتباه کردن، مانعی در مسیر معامله گریتان باشد. زیرا حتی با تجربه ترین معامله گران هم اشتباه میکنند. تا حدی که وارن بافت در گزارش سالیانهای که به سهامداران شرکتش ارائه میدهد، بخشی را به اشتباهاتی که در طول سال گذشته مرتکب شده است، اختصاص میدهد.
آنچه که مهم است، آگاه بودن نسبت به اشتباه و پذیرش آن است. زیرا زمانی که معامله گر متوجه اشتباهی که انجام میدهد نیست، یا حتی از خودش سلب مسوولیت میکند و عوامل دیگر مانند نوسان بازار، سیگنال اشتباه، مافیا و …، را دلیل اشتباهش میداند، آن اشتباه بارها و بارها تکرار می شود. بنابراین آگاهی و شناخت خطاهای ممکن، گامی مهم و حیاتی برای موفقیت در معامله گری است.
در این بین یکسری خطای رایج معامله گری وجود دارد که تقریبا میتوان گفت معامله گری نیست که حداقل یکی از آنها را تجربه نکرده باشد. بنابراین نترسید؛ تنها شما نیستید که این خطاها را تجربه میکنید و درگیر عواقب آنها میشوید. به همین دلیل قصد داریم تا در سه پست پیش رو، خطاهای رایج معامله گری را به شما معرفی کنیم. مهم نیست شما در چه بازاری فعالیت می کنید، بازار سهام، رمزارز، فیوچر، آپشن و …؛ این خطاها در هر بازار و در هر معاملهای ممکن است رخ دهند.
ما سعی کردهایم مجموعه کاملی از خطاهای رایجی که در کلیه بازارهای مالی و در مراحل مختلف یک معامله ممکن است رخ دهند را جمع آوری کرده و در یک پست سه قسمتی در اختیار شما قرار دهیم. به علاوه تنها به معرفی خطاهای رایج معامله گری بسنده نکرده و تلاش کردهایم برای هر یک راهکاری ارائه دهیم. زیرا اگرچه آگاهی و پذیرش اشتباه گام مهمی برای رسیدن به موفقیت است، اما پس از آن لازم است بدانیم راه حل چیست و چگونه جلوی تکرار اشتباه را بگیریم.
پست اول از این مجموعه، به خطاهای قبل از معامله، یعنی اشتباهاتی که قبل از باز کردن یک پوزیشن معاملاتی ممکن است مرتکب شوید، میپردازد.
1- هدف بدون برنامه ریزی تنها یک آرزو است
اصولا برنامه نداشتن و بی گدار به آب زدن در هر کاری منجر به شکست میشود اگر هم موفقیتی رخ دهد ماندگار نخواهد بود. همواره شنیدهایم که اگر برای اهدافمان برنامه نداشته باشیم آرزویی بیش نیستند. معاملهگری و ترید نیز از این امر مستثنی نیست و نداشتن استراتژی یا سیستم معاملاتی یکی از اصلیترین خطاهای قبل از معامله است. در معاملهگری نیز ممکن است شما بتوانید بدون برنامه و پلن به سود برسید اما فراموش نکنید که هدف معاملهگری این نیست. در معاملهگری ما به دنبال سود پایدار و قابل اعتماد هستیم که قطعا رسیدن به این هدف بدون داشتن برنامه ممکن نخواهد بود.
معامله گری که برنامه واضح و دقیقی ندارد تا بر طبق آن بداند کی و با چه شرایطی وارد معامله و چه زمانی از آن خارج شود؛ شکست خواهد خورد. زیرا از آنجایی که ماهیت بازارهای مالی و به طور کلی پول با هیجانات و احساسات مختلف مانند ترس، حرص و طمع، استرس و … همراه است؛ نداشتن برنامه معاملاتی باعث میشود این هیجان و احساسات بر تریدر غلبه کرده و معامله گر به جای اینکه بر اساس پیش بینی های خود ترید کند؛ مشغول واکنش به رفتارهای بازار شود و دست به معاملات احساسی بزند. (در پستهای بعدی بیشتر در مورد معاملات احساسی صحبت خواهیم کرد.) تریدر به برنامهای نیاز دارد تا به آن و نه به احساسات و هیجانات لحظهایش تکیه کند.
بنابراین اگر هنوز بدون استراتژی و سیستم مدونی معامله میکنید این خطا را جدی بگیرید و هرچه زودتر یک برنامه معاملاتی دقیق تهیه کنید و لطفا وسواس به خرج ندهید که سیستم معاملاتی باید کامپیوتری باشد. نه! چیزی که مهم است این است که حتما سیستم معاملاتی باید وجود داشته باشد؛ چه دستی، چه کامپیوتری.
به طور کلی و خلاصه یک سیستم معاملاتی که شما باید هنگام ورود و یا خروج از یک معامله همانند یک الگوریتم مرحله به مرحله آن را طی کنید؛ شامل اطلاعات زیر میشود:
- زمان و شرایط ورود
- زمان و شرایط خروج
- افق زمانی
- حد سود و ضرر
- میزان ریسک پذیری
- میزان سرمایه تخصیص داده شده
- میزان افزایش احتمالی سرمایه گذاری در آینده
سیستم معاملاتی باید با شخصیت و نقاط قوت و ضعف شما سازگار باشد. زیرا در غیر این صورت در زمان های حساس ترید، قدرت انتخاب و تصمیم گیری صحیح را نخواهید داشت و در نتیجه نمیتوانید به برنامهتان متعهد بمانید.
نکته مهمی که در کنار داشتن برنامه معاملاتی نباید از آن غاقل شد، تعهد و وفاداری به اجرای آن است. اگر شما بهترین سیستم معاملاتی را هم داشته باشید ولی بر اساس آن عمل نکنید، با برنامه نداشتن هیچ تفاوتی ندارد. چون باز هم این احساسات شماست که کنترل اوضاع را در دست گرفته است نه منطق.
تلاش کنید با رعایت انضباط و نظم، حفظ رویه و مسئولیت پذیری به برنامه معاملاتی خود متعد بمانید و جز در مواردی که نیاز به اصلاح و بهبود سیستم وجود دارد، خارج از چارچوب آن عمل نکنید.
نداشتن سیستم و برنامه معاملاتی بین سایر خطاهای قبل از معامله از همه مهمتر و تاثیرگذارتر است. چنانچه برت باسنبری (Bert Bossenberry):” بدون یک طرح و استراتژی جامع، سود و زیان معاملات شما در بهترین حالت به یک اندازه خواهد بود. “
پیشنهاد کتاب:
یکی از سیستمهای معامله گری، استفاده از کندل استیکها است. علیرضا مطلبزاده در کتاب شاهکار معاملات کندل استیک، به توضیح و ترشیح کامل این سیستم معاملاتی پرداخته است.
2- پول علف خرس
یکی دیگر از خطاهای قبل از معامله که باعث از دست رفتن سرمایه شما میشود، مدیریت نکردن پول و سرمایه است. مدیریت سرمایه یعنی شما به هر پوزیشن و موقعیت معاملاتی که باز میکنید چه میزان سرمایه اختصاص خواهید داد.
وقتی سرمایهتان را مدیریت نکنید ممکن است حجم زیادی را به یک معامله اختصاص دهید و با این کار در حقیقت ریسک معامله و آسیب پذیری سرمایهتان را افزایش دادهاید؛ زیرا چنانچه در چند معامله پی در پی ضرر کنید کل سرمایه خود را از دست خواهید داد.
هدف از معامله گری جیست؟ رسیدن به سود پایدار و قابل اعتماد. یعنی بدانید با یک تلورانس منطقی هر ماه چقدر سود خواهید کرد. برای رسیدن به سود باید در بازار حضور داشته باشید و بتوانید معامله کنید. به عبارت دیگر باید سرمایهای برای معامله داشته باشید.
بنابراین اگر به دنبال سود و کسب درآمد هستید بدانید که مسیر سود از مدیریت سرمایه میگذرد؛ زیرا این مدیریت سرمایه است که حضور شما در بازار برای کسب سود را تضمین میکند. به علاوه این مسیر یک جاده یک طرفه است. یعنی شما نمیتوانید با کسب سود سرمایه خود را تضمین کنید. چون همان طور که قبلا اشاره کردیم خیلی دور نیست که با چند معامله زیان ده پشت سر هم سرمایه خود را از دست بدهید و از گردونه معاملات بیرون انداخته شوید.
افراد به دو دلیل دچار خطای مدیریت سرمایه میشوند:
- دلیل اول: نداشتن دانش کافی. افرادی هستند که اصلا نمیدانند مدیریت سرمایه چیست و چه اصولی دارد. از آنجا که مدیریت سرمایه یکی از اصول پایه در معامله گری است؛ اگر تریدری مدیریت سرمایه بلد نیست، احتمالا در بخشهای دیگر معامله گری هم دانش کافی ندارد. بنابراین پیشنهاد میکنیم مدتی معامله نکند و برای آموزش وقت بگذارد.
- دلیل دوم: اعتماد به نفس بیش از حد. برخی از معامله گران چنان به تحلیلها و معاملات خود مطمئن هستند که نیازی به مدیریت سرمایه نمیبینند و یا حتی از این هم فراتر رفته و مدیریت سرمایه را کار افراد مبتدی میدانند که در شان مهارت و تجربه آنها نیست. این معامله گران باید به یاد داشته باشند که بازارهای مالی سراسر عدم قطعیت است. به علاوه هیچ کس بری از اشتباه و خطا نیست و همیشه احتمال اشتباه در تحلیل وجود دارد. بنابراین غرور را کنار بگذارند و با مدیریت سرمایه، از پول و سرمایه خود محافظت کنند.
اصول مدیریت سرمایه برای بقا در این بازار الزامی اند اما تریدرهای کمی هستند که دیسیپلین کافی برای اجرای این اصول را دارند زیرا بازار با همه تریدرها را اغوا میکند تا اصولشان را بشکنند. آیا شما چنین میکنید؟
3- ضررها قطره قطره جمع گردند، وانگهی فاجعه شوند
مورد دیگر از خطاهای قبل از معامله که بین معامله گران شایع است و میتوان گفت تریدری وجود ندارد که آن را تجربه نکرده باشد، توجه نکردن به مدیریت ریسک است.
افراد وقتی کلمه ریسک را میشنوند عموما دچار احساسی توام با ترس و دلهره میشوند که البته چندان هم بی ربط به ماهیت ریسک نیست. در یک تعریف ساده و به دور از پیچیدگیهای آکادمیک، ریسک یعنی با چه احتمالی پیش بینیها و انتظارات ما رخ نخواهند داد. همین عدم قطعیت و امکان مواجهه با شرایطی که خلاف انتظار است؛ منجر به بروز احساسات ترس، دلهره و نگرانی در افراد میشود.
و احتمالا به دلیل همین احساسات هم وقتی صحبت از ریسک میشود به عنوان یک واکنش دفاعی ذهنی آن را نادیده گرفته و کم اهمیت تلقی میکنند، تا بدین طریق از تجربه این احساسات رها شوند. اما همه واکنشهای دفاعی ذهن الزاما درست و منطقی نیستند. چنان که این واکنش و در نظر گرفتن ریسک معامله، خطرات بزرگی را در مسیر معامله گری تریدر قرار میدهد.
اگر بخواهیم با توجه به تعریف ریسک، مدیریت ریسک را به زبان ساده تعریف کنیم باید بگوییم مدیریت ریسک یعنی آماده کردن خود برای زمانی که شرایط مطابق پیش بینی های ما پیش نمیرود.
در معامله گری، مدیریت ریسک مترادف است با قراردادن حد ضرر برای موقعیتهای معاملاتی که باز میشوند. وقتی معامله گری برای موقعیتهایی که باز میکند، حد ضرر در نظر نمیگیرد؛ در حقیقت مسیر را برای تبدیل اشتباه به بحران یا حتی اتفاقات پیش بینی نشدهای که بازار را تحت تاثیر قرار میدهند؛ باز میگذارد.
به عبارتی تریدر با تعیین حد ضرر، مشخص میکند اگر پیش بینی ها به وقوع نپیوست و معامله وارد ضرر شد، این ضرر تا کجا ادامه پیدا کند، چه میزان از سرمایهای که به این پوزیشن اختصاص داده شده است میتواند از دست برود و بعد فرمان خروج و بستن پوزیشن صادر شود.
به این ترتیب واضح است که صرفا قرار دادن حد ضرر به معنای مدیریت ریسک نیست. برای مثال اگر حد ضرر به گونهای تعیین شود که ریسک بالایی را به تریدر تحمیل کند، یعنی اجازه دهد در صورت ضرر، بخش زیادی از سرمایه تخصیصی از دست برود؛ فشار روانی وارد شده بر معامله گر، زمینه را برای اتخاذ تصمیم های اشتباه مهیا میکند. ورود و خروجهای اشتباه برای جبران پول از دست رفته، اتفاقی است که در پی آن میفتد و اگر معامله گر با به دست گرفتن کنترل هیجاناتش جلوی این دور باطل را نگیرد تا از دست رفتن کل سرمایه ادامه خواهد یافت.
در مثالی دیگر اگر تریدر بیش از حد محافظه کارانه عمل کنند و حد ضرر را نزدیک به نقطه ورود قرار دهد، اگرچه در هر استاپ لاس میزان سرمایه کمتری را از دست میدهد ولی این کار باعث افزایش تعداد معاملههای ناموفقش میشود. زیرا پیش از آنکه قیمت فرصت داشته باشد در مسیر پیش بینی شده تریدر حرکت کند، با کوچکترین حرکت مخالفی به حد ضرر برخورد کرده و معامله بسته میشود. افزایش تعداد معاملات ناموفق علاوه بر تاثیر منفی که بر اعتماد به نفس تریدر دارد، منجر میشود تا این ضررهای کوچک قطره قطره در کنار هم جمع شوند و دیگر سرمایهای برای سود های بزرگ و بلند مدت وجود نداشته باشد.
البته نمیتوان منکر شد که برای به دست آوردن سود های بزرگ باید ریسک بیشتری را هم پذیرفت. فرانک پولاک (Frank Pollack) معتقد است ریسکپذیر بودن در معاملات و نترسیدن از ضرر میتواند باعث بهبود روند موفقیت و سودآوری معاملات شما شود. با این وجود هدف اصلی را فراموش نکنید: بقا و حضور در بازار. حتی در ریسک پذیری زیاد هم باید منطق و قاعده وجود داشته باشد.
بنابراین تعیین حد ضرر، نحوه تغییر آن در حین معامله و حتی برداشتن حد ضرر یا به اصطلاح risk free کردن معامله مواردی است که در سیستم معاملاتی مشخص میشود.
در بعضی از بازارهای مالی مانند بازار رمزارزها این امکان وجود دارد تا هنگام باز کردن موقعیت معاملاتی حد ضرر را مشخص کنید. به این ترتیب با رسیدن قیمت به حد ضرر تعیین شده، سیستم به صورت خودکار معامله را میبندد و از ضرر بیش از حد جلوگیری میشود.
همان طور که میبینید مدیریت ریسک به نفع معامله گر است و در کنار مدیریت سرمایه، شرایط بقا و ماندن در بازار مالی را برای تریدر فراهم میکند. پس اگر تا کنون به هر دلیلی میزان ریسکی که در هر معامله میتوانید تحمل کنید و همچنین میزان ریسک قابل پذیرش روی کل سرمایهتان را تعیین نکردهاید دست به کار شوید و آنها را مشخص کنید.
به عنوان یک قانون عمومی بیان میشود که حداکثر ریسک قابل تحمل هر موقعیت معاملاتی 2% سرمایه و مجموع ریسک کلیه موقعیتهای باز 6% سرمایه است. با این حال بهتر است این اعداد را با توجه به میزان ریسک پذیری خودتان، سرمایه ای که وارد بازار کردهاید، سیستم معاملاتی و سایر عوامل تاثیرگذار، شخصی سازی کنید.
4- آنکس که نداند که نداند …
یکی از دلایل مهم و تاثیرگذاری که باعث شکست افراد در معامله میشود نداشتن و یا کافی نبودن دانش آنها در مورد بازاری است که در آن فعالیت میکنند. معامله گری نیز مانند هر شغل دیگری به کسب دانش و مهارت نیاز دارد. به این ترتیب مورد چهارم از خطاهای قبل از معامله مربوط به عدم دانش کافی است.
به علاوه گاهی افراد تازه کار پیچیدگیهای بازارهای مالی را دست کم میگیرند و گمان میکنند با شرکت در یک کلاس آموزشی و دیدن چند فیلم در مورد تحلیل تکنیکال دیگر تریدر شدهاند. از آن بدتر برخی فکر میکنند با سعی و خطا از بازارهای مالی سر در بیاورید! زیرا بازار معلم سخت گیری است که در ازای از دست رفتن سرمایه و زمانتان به شما می اموزد که نیاز به آموزش دارید.
شنیدهاید که میگویند زندگی معلمی است که اول امتحان میگیرد و سپس درس میدهد؟ خوشبختانه در بازارهای مالی این چنین نیست و شما قبل از ورود به بازار فرصت و منابع کافی برای آموزش دیدن و درس خواندن دارید.
شما با آموزش کافی و مناسب میتوانید جلوی بسیاری از ضررهای ناشی از نداشتن دانش مالی را بگیرید. با این حال توجه کنید، اگرچه مسیر آموزش برای معامله گری باز است اما پیچیدگی بازارهای مالی را هم دست کم نگیرید و برای آموزشتان وقت و هزینه صرف کنید. نگران نباشید این وقت و هزینهای که الان برای آموزش میگذارید بعدا به شکل معاملههای موفق و سودده برمیگردد.
اگر در ابتدای مسیر معامله گری هستید خشت اول را درست و اصولی بنا کنید. پیش از شروع معامله و درگیر کردن سرمایهتان مبانی و اصول معاملات را بیاموزید و به تدریج از دانستههایتان استفاده کنید.
روشهای تحلیل بازارهای مالی یعنی تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و احساسات را بشناسید، یاد بگیرید سرمایه و میزان ریسکتان را مدیریت کنید و تا زمانی که دانش و شناخت کافی از بازاری که میخواهید در آن معامله کنید، به دست نیاوردهاید وارد بازار نشوید.
ممکن است بپرسید چند ساعت آموزش لازم است یا چه معیاری برای کافی بودن دانش وجود دارد. پاسخ به این سوال دو بعد دارد:
- اول اینکه در مسیر آموزش انتهایی وجود ندارد. برای یک تریدر موفق بودن شما همواره باید در حال یادگیری باشید. همیشه چیزی برای آموختن وجود دارد که باعث پیشرفت شما در معاملاتتان خواهد بود.
- دوم میزان آموزش شما به تاوان اشتباهی که در صورت نداشتن دانش پرداخت خواهید کرد، بستگی دارد. بهای اشتباه معاملاتی شما ممکن است چقدر باشد؟ بله ممکن است تمام سرمایهتان را بدهید. آیا ارزش ندارد که برای آموزش زمان بگذارید؟!
پیشنهاد میکنیم در ابتدای کار که هنوز در حال فراگیری اصول اولیه معامله گری هستید، از دانستهها و آموختههایتان به صورت عملی در یک حساب دمو استفاده کنید. در حساب دمو شما با موجودی غیرواقعی که در اختیارتان قرار میگیرد شرایط بازار و معامله گری را تجربه خواهید کرد. اگرچه حساب دمو شرایط هیجانی و روانی معامله روی پول واقعی را شبیه سازی نمیکند اما برای بکارگیری و تمرین ابزارهای تحلیل تکنیکال و فاندامنتال مناسب است.
فراموش نکنید که آموختن نیز نوعی سرمایه گذاری است.
پیشنهاد کتاب:
یکی از کتابهای پایه در مورد تحلیل تکنیکال، کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه نوشته جان مورفی از تحلیلگران مطرح تکنیکال است. در مورد میزان اعتبار این کتاب میتوان به این نکته اشاره کرد که بخشهایی از این کتاب جزو منابع آزمون CFTe l است.
5- سرمایه گذاری با پول قرضی
یکی دیگر از خطاهای قبل از معامله که ممکن است انجام دهید، سرمایه گذاری با پولی است که توان از دست دادن آن را ندارید. فراموش نکنید که محافظه کارانه ترین سیستم معاملاتی حتی سرمایه گذاری در یک صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت یا بانک هم بدون ریسک نیستند. اگر شما آواز دهل سود هنگفت بازارهای مالی را از دور شنیدهاید و با رویاهای دور و دراز و بدون در نظر گرفتن روزهای بد بازار تصمیم گرفتهاید با پول وام، قرض یا پولی که در آینده نزدیک به آن احتیاج خواهید داشت معامله کنید، متاسفانه باید بگوییم که اصلا تصمیم خوبی نگرفتهاید.
معامله گری مساوی با ریسک است. اگر پولی که با آن معامله میکنید بیشتر از مقداری است که توان از دست دادنش را دارید، این مسئله بر معاملات شما تاثیرگذار است و احتمال گرفتن تصمیمهای اشتباه را افزایش خواهد داد.
اینکه با خیال به نسبت راحت و به دور از فشارهای روانی بتوانید روزهای منفی بازار، ضررها، استاپ لاسها، تحلیلهای اشتباه یا اتفاقاتی مانند پندمی کرونا که همه تحلیل را نقش بر آب میکنند را تحمل کنید، بسیار مهم است. مهم است که در صف فروشها زندگیتان مختل نشود. زیرا در غیر این صورت فشار روانی ایجاد شده، دومینوی تصمیمها و معاملههای اشتباه پی در پی را به راه میاندازد. چرخه باطلی که به امید کسب سود و خروج از این بحران شروع میشود ولی نتیجه آن حتی از دست رفتن کل سرمایه است.
همیشه بدترین سناریو را بشناسید و برای آن آماده باشید. اگر در بدترین سناریو ممکن است مبلغ وامی که با آن معامله می کنید را از دست خواهید داد همین الان معامله را ببندید.
به عنوان یک شاخص و معیار در برخی منابع عنوان میشود که میزان سرمایهای که میخواهید وارد معامله کنید باید ۲ تا ۵ درصد پشتوانه بانکی شما یا ۲۰ درصد تمام داراییتان باشد. اما باز هم شاخص اصلی همان توان از دست دادن است. با پولی ترید کنید که بتوانید به طور کل از آن صرف نظر کنید و گذران زندگیتان به آن وابسته نباشد.
تنها استثنایی که در مورد وام وجود دارد این است که اگر نرخ بهرهی بانکی کمتر از نرخ تورم است و شرایط بازپرداخت وام از منابع مالی دیگرتان را دارید، از وام بانکی برای سرمایه گذاری و معامله استفاده کنید.
6- خلاف جهت آب شنا کردن
توجه نکردن به روند اصلی یکی از خطاهای قبل از معامله است که معاملهگران به ویژه افرادی که به تازگی وارد این حوزه شدهاند مرتکل میشوند. اگر با تئوری داو آشنایی داشته باشید میدانید که سه روند مختلف در بازار وجود دارد:
- روند اصلی: این روند بین چندماه تا چندین سال طول میکشد و حرکت اصلی و بزرگ بازار را مشخص میکند.
- روند ثانویه: روند ثانویه که بین چند هفته تا چندین ماه طول میکشد.
- روند کوچک: این روندها در کمتر از یک هفته و یا ده روز از بین میروند. البته مواردی نیز وجود دارد که این روندها در طی چند ساعت یا یک روز نیز از بین رفتهاند.
اتفاقی که به خصوص برای تازه واردان به عرصه معاملهگری میفتد این است که از این روندها غافل میشوند و پوزیشنی بر خلاف روند بازار باز میکنند.
گاهی وقتی معاملهگری دچار این خطا میشود به علت عدم آگاهی و یا حتی عدم پذیرش اشتباهش، به جای اینکه از بازار خارج شود و معاملاتش را ببندد، سعی میکند درستی تصمیمش را ثابت کند؛ یعنی شروع به باز کردن معاملات بیشتر میکند تا شاید در نهایت در نقطه برگشت بازار وارد معامله شود. (در مورد خطای عدم پذیرش اشتباه در پست بعدی بیشتر توضیج خواهیم داد.)
ممکن است در نهایت بازار برگردد و معاملهگر بتواند معاملاتش را در سود ببندد اما این دیگر معاملهگری نیست بلکه قمار است. زیرا بازار همیشه برنمیگردد و روندهای قوی حتی ممکن است برای سالها ادامه یابند.
بنابراین شما چه سرمایهگذار بلند مدت هستید چه میانمدت و چه کوتاه مدت، خیلی مهم است که روند بازار و یا حتی دوران بدون روند را تشخیص دهید و در جهت آن معامله کنید به عبارتی در جهت صحیح بازار معامله کنید.
منظور از معامله در جهت صحیح بازار این است که هنگامی که بازار صعودی است باید بخرید و هنگامی که بازار نزولی است باید بفروشید. در این صورت امکان سود بیشتر با ریسک کمتر خواهید داشت ولی اگر بخواهید با روند مبارزه کنید بدانید که در نهایت بازنده این بازی شما هستید.
به یاد داشته باشید که یک معامله گر خوب کسی است که بدرستی دنباله روی حرکات قدرتمند بازار و روندها است.
جمعبندی
در بخش اول از مجموعه پستهای خطاهای رایج معامله گری به خطاهای قبل از معامله یعنی اشتباههایی که ممکن است معامله گر قبل از معامله مرتکب شود، پرداختیم. از نداشتن سیستم معالاتی شروع کردیم، اینکه چطور نداشتن برنامه معالاتی، تریدر را متحمل خطاهای پی در پی میکند.
سپس در مورد اهمیت و نحوه تاثیر مدیریت سرمایه و ریسک در راه کسب سود صحبت کردیم. شرط دستیابی به هدف معامله گری که رسیدن به سود پایدار و قابل اعتماد است را معرفی کردیم و توضیح دادیم چکونه با مدیریت سرمایه و ریسک این شرط تامین میشود.
تاثیر نداشتن یا کمبود دانش کافی در زیان ده شدن معاملات را بررسی کردیم، اینکه چطور میتوان با سرمایه گذاری مالی و زمانی در آموزش، از این ضرر و زیان اجتناب کرد.
پس از آن به منبع تامین سرمایه معاملاتی اشاره کردیم. سرمایه باید از منبعی تامین شود که معالمه گر توان از دست دادن آن را داشته باشد. زیرا در غیر این صورت ممکن است معامله گر زیر فشار روانی ترس از دست دادن سرمایه، تصمیمهای اشتباه بگیرد و وارد معاملات زیان ده شود. این شمایید که باید کنترل امور را به دست داشته باشید نه ترسهایتان.
در آخر نیز معامله خلاف روند را به عنوان یکی دیگر از خطاهای رایج معامله گری بیان کردیم. در هر بازه زمانی که معامله می کنید، روند بازار آن را شناسایی کنید و در جهت آن ترید کنید.
فراموش نکنید که اشتباه کردن هم جزوی از معامله گری است. اما نکته این است که باید با آگاهی و مسوولیت پذیری، جلوی تکرار اشتباه را گرفت.
داگلاس ای. زالسکی (Douglas E. Zalesky) در 25 قانون انضباطی در معاملات میگوید:
” من با نظم و انضباط در بازار معامله میکنم و به بازار احترام میگذارم. در زمانی که اشتباه میکنم به سرعت از بازار خارج و به دنبال اشتباه میگردم و در زمان انجام یک معامله درست، حریص نمیشوم.”
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.